معنی فارسی disprovable

B2

قابل رد کردن، به معنای اینکه یک ادعا یا نظریه می‌تواند با شواهد مخالف نقض شود.

Capable of being proven false.

example
معنی(example):

این نظریه توسط آزمایشات علمی قابل رد است.

مثال:

The theory is disprovable by scientific experiments.

معنی(example):

یک فرضیه باید همیشه قابل رد باشد تا علمی شمرده شود.

مثال:

A hypothesis should always be disprovable to be considered scientific.

معنی فارسی کلمه disprovable

: معنی disprovable به فارسی

قابل رد کردن، به معنای اینکه یک ادعا یا نظریه می‌تواند با شواهد مخالف نقض شود.