معنی فارسی disquarter

B1

تقسیم یا جداسازی، به معنای تقسیم یک منطقه به بخش‌های کوچکتر.

To divide or separate into quarters or sections, often for management or organization purposes.

example
معنی(example):

شهر قصد دارد مناطقی که رها شده‌اند را تقسیم کند.

مثال:

The city plans to disquarter areas that have been abandoned.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند زمین را برای مدیریت بهتر تقسیم کنند.

مثال:

They decided to disquarter the land for better management.

معنی فارسی کلمه disquarter

: معنی disquarter به فارسی

تقسیم یا جداسازی، به معنای تقسیم یک منطقه به بخش‌های کوچکتر.