معنی فارسی disquietudes
B2احساسات و نگرانیهایی که فرد ممکن است به طور مداوم در مورد مسائل داشته باشد.
Feelings of anxiety or discomfort.
- NOUN
example
معنی(example):
نگرانیهای او درباره آینده مشهود بود.
مثال:
Her disquietudes about the future were evident.
معنی(example):
او نگرانیهایش را با دوستان نزدیکش در میان گذاشت.
مثال:
He shared his disquietudes with his close friends.
معنی فارسی کلمه disquietudes
:
احساسات و نگرانیهایی که فرد ممکن است به طور مداوم در مورد مسائل داشته باشد.