معنی فارسی dissatisfy

B1 /dɪsˈsætɪsfaɪ/

باعث نارضایتی شدن و ایجاد احساس نارضایتی در دیگران.

To cause someone to feel unhappy or unsatisfied.

verb
معنی(verb):

To fail to satisfy; to displease.

example
معنی(example):

این تغییرات برای رضایت بخشی طراحی شده بودند، اما در نهایت باعث dissatisfaction کاربران شدند.

مثال:

The changes were meant to satisfy, but they ended up to dissatisfy the users.

معنی(example):

گاهی اوقات سخت است که بدانیم چه چیزی ممکن است کسی را dissatisfied کند.

مثال:

Sometimes it's hard to know what might dissatisfy someone.

معنی فارسی کلمه dissatisfy

: معنی dissatisfy به فارسی

باعث نارضایتی شدن و ایجاد احساس نارضایتی در دیگران.