معنی فارسی dissavage

B1

به معنای تخریب یا آسیب رساندن به یک اعتبار یا شهرت.

To damage or harm someone's reputation.

example
معنی(example):

عملکرد او به نظر می‌رسد که اعتبار تیم را زیر سؤال برد.

مثال:

His actions seemed to dissavage the reputation of the team.

معنی(example):

خبر می‌تواند به شخصیتی که زمانی مشهوری بود آسیب بزند.

مثال:

The news can dissavage a once-respected figure.

معنی فارسی کلمه dissavage

: معنی dissavage به فارسی

به معنای تخریب یا آسیب رساندن به یک اعتبار یا شهرت.