معنی فارسی dissectible
B2قابل تجزیه، قابل تحلیل.
Able to be dissected or analyzed in detail.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این موجود برای مطالعه در کلاس زیستشناسی قابل جدا شدن است.
مثال:
The organism is dissectible for study in biology class.
معنی(example):
ایدههای او قابل تفکیک به قسمتهای کوچکتر و قابل کنترل هستند.
مثال:
His ideas are dissectible into smaller, manageable parts.
معنی فارسی کلمه dissectible
:
قابل تجزیه، قابل تحلیل.