معنی فارسی dissemblies

B2

آثاری که در آن‌ها حقیقت به صورت غیر مستقیم یا جعلی ارائه می‌شود.

Works or creations that represent falsities or hidden truths.

example
معنی(example):

هنرمند آثار جعلی خلق کرد که حقیقت‌های پنهان را به نمایش گذاشت.

مثال:

The artist created dissemblies that showcased hidden truths.

معنی(example):

در ادبیات، جعل‌ها می‌توانند عمق بیشتری به شخصیت‌ها ببخشند.

مثال:

In literature, dissemblies can add depth to characters.

معنی فارسی کلمه dissemblies

: معنی dissemblies به فارسی

آثاری که در آن‌ها حقیقت به صورت غیر مستقیم یا جعلی ارائه می‌شود.