معنی فارسی dissenterism

B2

دیسنترسم، عمل یا نظریه‌ای است که به بیان مخالفت با نظرات عمومی یا اصلی پرداخته می‌شود.

The act or practice of dissenting, particularly in a political or religious context.

example
معنی(example):

دیسنترسم عمل بیان مخالفت یا دیدگاه‌های مخالف است.

مثال:

Dissenterism is the practice of expressing disagreement or opposing views.

معنی(example):

در یک جامعه دموکراتیک، دیسنترسم می‌تواند گفت‌وگو را تشویق کند.

مثال:

In a democratic society, dissenterism can encourage dialogue.

معنی فارسی کلمه dissenterism

: معنی dissenterism به فارسی

دیسنترسم، عمل یا نظریه‌ای است که به بیان مخالفت با نظرات عمومی یا اصلی پرداخته می‌شود.