معنی فارسی dissentience

B2

دیسانتینس به وضعیت یا عملی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا گروه نظرات مخالفی را ابراز می‌کند.

The quality or state of having a differing opinion or objection.

example
معنی(example):

دیسانتینس به عمل مخالفت یا اعتراض اشاره دارد.

مثال:

Dissentience refers to the act of disagreement or objection.

معنی(example):

این گروه در طول جلسه مخالفت خود را ابراز کردند.

مثال:

The group expressed their dissentience during the meeting.

معنی فارسی کلمه dissentience

: معنی dissentience به فارسی

دیسانتینس به وضعیت یا عملی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا گروه نظرات مخالفی را ابراز می‌کند.