معنی فارسی dissentiously
B2در وضعیتی که مخالفت یا نارضایتی به وضوح بیان میشود.
In a manner expressing disagreement or dissent.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مورد تصمیمات دولت به طور مخالف و معترض صحبت کرد.
مثال:
He spoke dissentiously about the government's decisions.
معنی(example):
دانشآموزان با اعتراض به سوالهای قانونهای اجباری مدرسه پرداختند.
مثال:
The students dissentiously questioned the rules enforced by the school.
معنی فارسی کلمه dissentiously
:
در وضعیتی که مخالفت یا نارضایتی به وضوح بیان میشود.