معنی فارسی dissertationist
B1شخصی که به تهیه و نوشتن رساله مشغول است.
One who writes a dissertation, especially at a graduate or postgraduate level.
- NOUN
example
معنی(example):
یک رسالهنویس با دقت زیادی در نوشتن پایاننامه خود تلاش میکند.
مثال:
A dissertationist takes great care in crafting their thesis.
معنی(example):
بسیاری از رسالهنویسان برای بهبود تکنیکهای تحقیقاتی به کارگاهها میروند.
مثال:
Many dissertationists attend workshops for better research techniques.
معنی فارسی کلمه dissertationist
:
شخصی که به تهیه و نوشتن رساله مشغول است.