معنی فارسی distemperance
B1دیستامپرنس به وضعیت یا رفتارهایی اشاره دارد که به عدم اعتدال در احساسات یا اعمال منجر میشود.
A lack of moderation or restraint, often resulting in excesses or undesirable behaviors.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم اعتدال او منجر به یک سری از حوادث نامطلوب شد که میتوانستند اجتناب شوند.
مثال:
His distemperance led to a series of unfortunate events that could have been avoided.
معنی(example):
عدم اعتدالی که او در طول مذاکرات نشان داد، وضعیت را پیچیدهتر کرد.
مثال:
The distemperance he showed during the negotiations made the situation more complicated.
معنی فارسی کلمه distemperance
:
دیستامپرنس به وضعیت یا رفتارهایی اشاره دارد که به عدم اعتدال در احساسات یا اعمال منجر میشود.