معنی فارسی distilment

B1

عمل تقطیر که برای بهبود طعم و کیفیت مایعات استفاده می‌شود.

The process of distilling liquids, important for enhancing quality and flavor.

example
معنی(example):

فرآیند تقطیر طعم مشروبات الکلی را بهبود می‌بخشد.

مثال:

The distilment process enhances the flavor of spirits.

معنی(example):

تقطیر صحیح برای کنترل کیفیت بسیار مهم است.

مثال:

Proper distilment is crucial for quality control.

معنی فارسی کلمه distilment

: معنی distilment به فارسی

عمل تقطیر که برای بهبود طعم و کیفیت مایعات استفاده می‌شود.