معنی فارسی distinctional

B1

تمایزی، مربوط به ویژگی‌هایی که افراد یا اشیاء را متمایز می‌کند.

Relating to a distinction; having distinguishing features.

example
معنی(example):

کیفیت‌های تمایزی او را از دیگران متمایز می‌کند.

مثال:

His distinctional qualities set him apart from the rest.

معنی(example):

او سبکی متمایز دارد که همه به آن احترام می‌گذارند.

مثال:

She has a distinctional style that everyone admires.

معنی فارسی کلمه distinctional

: معنی distinctional به فارسی

تمایزی، مربوط به ویژگی‌هایی که افراد یا اشیاء را متمایز می‌کند.