معنی فارسی distinctively
B2به طور واضح و مشخص شناسایی شده، منحصر به فرد.
In a way that is characteristic of a particular person or thing.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a distinctive manner; in a way that is notable for its difference.
example
معنی(example):
او بهطور متمایز لباس پوشید تا در مهمانی برجسته باشد.
مثال:
She dressed distinctively to stand out at the party.
معنی(example):
تابلو بهطور متمایز مدرن بود و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
The painting was distinctively modern, catching everyone's eye.
معنی فارسی کلمه distinctively
:
به طور واضح و مشخص شناسایی شده، منحصر به فرد.
