معنی فارسی distinguishingly
B1به گونهای که قابلیت تمایز دارد، به صورتی که ویژگیهای خاص را نشان میدهد.
In a way that distinguishes; showing notable features or characteristics.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ویژگی این مدل را از دیگران متمایز میکند.
مثال:
The feature distinguishes this model from others.
معنی(example):
او در بحث بهگونهای متمایز عمل کرد و نقاط نظرش را واضح بیان کرد.
مثال:
He acted distinguishingly in the debate, making his points clear.
معنی فارسی کلمه distinguishingly
:
به گونهای که قابلیت تمایز دارد، به صورتی که ویژگیهای خاص را نشان میدهد.