معنی فارسی distinguishedly

B1

به صورت برجسته و معتبر، به گونه‌ای که نشان‌دهنده مقام یا شایستگی فرد باشد.

In a distinguished or notable manner; in a way that shows respect or authority.

example
معنی(example):

او در کنفرانس به صورت برجسته سخن گفت.

مثال:

He spoke distinguishedly at the conference.

معنی(example):

او برای این رویداد خاص به صورت برجسته لباس پوشید.

مثال:

She dressed distinguishedly for the special event.

معنی فارسی کلمه distinguishedly

: معنی distinguishedly به فارسی

به صورت برجسته و معتبر، به گونه‌ای که نشان‌دهنده مقام یا شایستگی فرد باشد.