معنی فارسی distinguishableness
B1قابلیت تمایز، توانایی برای تشخیص و تفکیک.
The quality of being distinguishable.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت تمایز برندها بر انتخاب مصرفکننده تأثیر میگذارد.
مثال:
The distinguishableness of the brands affects consumer choice.
معنی(example):
در هنر، قابلیت تمایز کلیدی برای شناسایی است.
مثال:
In art, distinguishableness is key for recognition.
معنی فارسی کلمه distinguishableness
:
قابلیت تمایز، توانایی برای تشخیص و تفکیک.