معنی فارسی distortive

B1

تحریف‌کننده به ویژگی یا حالتی اطلاق می‌شود که باعث انحراف در درک یا تجزیه و تحلیل اطلاعات می‌شود.

Causing distortion; having the effect of altering meaning or perception.

example
معنی(example):

تکنیک‌های کنترل ذهن می‌توانند بسیار تحریف‌کننده باشند.

مثال:

Mind control techniques can be quite distortive.

معنی(example):

فیلترهای تحریف‌کننده می‌توانند به نتایج گمراه‌کننده‌ای در تحقیق منجر شوند.

مثال:

Distortive filters can lead to misleading conclusions in research.

معنی فارسی کلمه distortive

: معنی distortive به فارسی

تحریف‌کننده به ویژگی یا حالتی اطلاق می‌شود که باعث انحراف در درک یا تجزیه و تحلیل اطلاعات می‌شود.