معنی فارسی distressfulness
B2شدت اضطراب یا ناراحتی.
The condition of being distressful; the quality of causing distress.
- NOUN
example
معنی(example):
شدت ناراحتی وضعیت برای همه آشکار بود.
مثال:
The distressfulness of the situation was apparent to everyone.
معنی(example):
آنها در مورد شدت ناراحتی گزارشهای دریافتی بحث کردند.
مثال:
They discussed the distressfulness of the reports received.
معنی فارسی کلمه distressfulness
:
شدت اضطراب یا ناراحتی.
