معنی فارسی distressingly
B2به طرز ناراحتکننده، به شکل ایجاد اضطراب.
In a way that causes distress; troublingly.
- ADVERB
example
معنی(example):
فیلم به طرز ناراحتکنندهای به پایان رسید و مخاطبان را شگفتزده کرد.
مثال:
The movie ended distressingly, leaving the audience shocked.
معنی(example):
او با ناراحتی متوجه شد که جلسه را فراموش کرده است.
مثال:
He distressingly realized he had forgotten the meeting.
معنی فارسی کلمه distressingly
:
به طرز ناراحتکننده، به شکل ایجاد اضطراب.