معنی فارسی distrito

A2

منطقه، ناحیه یا بخشی از یک شهر که ممکن است ویژگی‌ها و خصوصیات خاصی داشته باشد.

A distinct area or division within a city or town.

example
معنی(example):

او در منطقه‌ای زندگی می‌کند که به خاطر پارک‌هایش مشهور است.

مثال:

He lives in a district that is known for its parks.

معنی(example):

شهر چندین منطقه دارد که هرکدام احساس خاص خود را دارند.

مثال:

The city has multiple districts, each with its own vibe.

معنی فارسی کلمه distrito

: معنی distrito به فارسی

منطقه، ناحیه یا بخشی از یک شهر که ممکن است ویژگی‌ها و خصوصیات خاصی داشته باشد.