معنی فارسی distritbuting
B1توزیع کردن، به معنای پخش کردن یا فراهم کردن چیزی برای گروهی از افراد.
To hand out or spread out something to a number of people.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند بروشورهایی برای رویداد توزیع میکند.
مثال:
The artist is distributing flyers for the event.
معنی(example):
شرکت محصول جدید را در سطح کشور توزیع میکند.
مثال:
The company is distributing the new product nationwide.
معنی فارسی کلمه distritbuting
:
توزیع کردن، به معنای پخش کردن یا فراهم کردن چیزی برای گروهی از افراد.