معنی فارسی divaricately

B1

به معنای انشعاب یافتن یا پخش شدن به صورت گسترده است.

In a manner that spreads out or diverges in different directions.

example
معنی(example):

شاخه‌ها به طور انشعابی به جهات مختلف گسترش می‌یابند.

مثال:

The branches divaricately spread out in different directions.

معنی(example):

گل‌های به شکل انشعابی چیده شده، نمای زیبایی ایجاد کردند.

مثال:

The divaricately arranged flowers created a beautiful display.

معنی فارسی کلمه divaricately

: معنی divaricately به فارسی

به معنای انشعاب یافتن یا پخش شدن به صورت گسترده است.