معنی فارسی divaricator

B1

ابزاری برای ایجاد واگرایی در گیاهان یا خطوط، به ویژه برای هرس و اصلاح.

A tool used to create divergence or branching, often utilized in horticulture.

example
معنی(example):

دیواریکتور ابزاری اساسی برای هرس مؤثر گیاهان است.

مثال:

The divaricator is an essential tool for pruning plants effectively.

معنی(example):

استفاده از دیواریکتور به شکل‌گیری رشد درخت کمک می‌کند.

مثال:

Using a divaricator helps shape the growth of the tree.

معنی فارسی کلمه divaricator

: معنی divaricator به فارسی

ابزاری برای ایجاد واگرایی در گیاهان یا خطوط، به ویژه برای هرس و اصلاح.