معنی فارسی divell
B1نوسان کردن یا بین دو حالت یا وضعیت قرار گرفتن.
To vacillate or fluctuate between two different conditions or styles.
- VERB
example
معنی(example):
کار هنرمند به نظر میرسید که بین انتزاع و واقعگرایی در نوسان است.
مثال:
The artist's work seemed to divell between abstraction and realism.
معنی(example):
آنها راهی برای ترکیب موثر دو سبک پیدا کردند.
مثال:
They found a way to divell the two styles effectively.
معنی فارسی کلمه divell
:
نوسان کردن یا بین دو حالت یا وضعیت قرار گرفتن.