معنی فارسی divergingly

B1

به معنای شناور شدن به سوی روش‌ها یا عواطف مختلف است.

In a way that diverges; in differing directions.

example
معنی(example):

مسیرها در حین نزدیک شدن به شهر جدا می‌شدند.

مثال:

The routes were diverging as they approached the city.

معنی(example):

علایق آن‌ها به طور متفاوتی با گروه‌های مختلف مطابقت داشتند.

مثال:

Their interests were divergingly aligning with different groups.

معنی فارسی کلمه divergingly

: معنی divergingly به فارسی

به معنای شناور شدن به سوی روش‌ها یا عواطف مختلف است.