معنی فارسی diversly
B1به طور متنوع و با اشکال گوناگون.
In a variety of ways; differently.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها نظرات خود را به طور متنوع در جلسه بیان کردند.
مثال:
They expressed their opinions diversly during the meeting.
معنی(example):
فرهنگها در این شهر به طور متنوع در جشنواره نمایان شدهاند.
مثال:
The cultures in the city are diversly represented at the festival.
معنی فارسی کلمه diversly
:
به طور متنوع و با اشکال گوناگون.