معنی فارسی divertive
B1سرگرمکننده به معنای چیزی که ذهن را از مشکلات دور کرده و لذت میبخشد.
Serving to divert or distract.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خواندن میتواند فعالیتی سرگرمکننده باشد.
مثال:
Reading can be a divertive activity.
معنی(example):
او از بازیهای سرگرمکننده در زمان فراغت خود لذت میبرد.
مثال:
He enjoyed divertive games during his free time.
معنی فارسی کلمه divertive
:
سرگرمکننده به معنای چیزی که ذهن را از مشکلات دور کرده و لذت میبخشد.