معنی فارسی divertor
B2ابزاری برای انحراف یا تغییر مسیر، به ویژه در زمینههای فنی.
A device used to divert or direct flow in a system.
- NOUN
example
معنی(example):
دستگاه انحرافی در راکتور به مدیریت جریان انرژی کمک میکند.
مثال:
The divertor in the reactor helps manage energy flow.
معنی(example):
مهندسان یک دستگاه انحرافی جدید برای سیستم حرارتی طراحی کردند.
مثال:
Engineers designed a new divertor for the thermal system.
معنی فارسی کلمه divertor
:
ابزاری برای انحراف یا تغییر مسیر، به ویژه در زمینههای فنی.