معنی فارسی divinised
B1خدایی شده، به حالتی اشاره دارد که شخص یا چیزی احساس بسیار والا یا مقدسی پیدا کند.
Made divine or regarded as divine.
- verb
verb
معنی(verb):
To make divine; to make godlike.
example
معنی(example):
او پس از تحقق رویاهایش احساس خدایی کرد.
مثال:
She felt divinised after achieving her dreams.
معنی(example):
این اثر هنری آنقدر زیبا بود که تقریباً خدایی به نظر میرسید.
مثال:
The artwork was so beautiful that it almost seemed divinised.
معنی فارسی کلمه divinised
:
خدایی شده، به حالتی اشاره دارد که شخص یا چیزی احساس بسیار والا یا مقدسی پیدا کند.