معنی فارسی divinising
B1خدایی کردن، فرایندی که در آن فرد یا چیزی به یک حالت الهی تبدیل میشود.
The act of making divine or regarding as divine.
- verb
verb
معنی(verb):
To make divine; to make godlike.
example
معنی(example):
این آیین قرار بود برای شرکتکنندگان خدایی باشد.
مثال:
The ritual was meant to be divinising for the participants.
معنی(example):
آنها بر این باورند که مدیتیشن میتواند تجربهای خدایی باشد.
مثال:
They believe that meditation can be a divinising experience.
معنی فارسی کلمه divinising
:
خدایی کردن، فرایندی که در آن فرد یا چیزی به یک حالت الهی تبدیل میشود.