معنی فارسی do for
B1عبارت به معنای 'کافی بودن' یا 'مناسب بودن برای یک منظور خاص'.
To be sufficient or suitable for a particular purpose.
- verb
verb
معنی(verb):
To doom; to bring about the demise of
مثال:
She's done for!
example
معنی(example):
این هدیه برای تولد او کافی خواهد بود.
مثال:
This gift will do for her birthday.
معنی(example):
یک چرت الان کافی است.
مثال:
A nap will do for now.
معنی فارسی کلمه do for
:
عبارت به معنای 'کافی بودن' یا 'مناسب بودن برای یک منظور خاص'.