معنی فارسی do oneself a mischief

B1

آسیب زدن به خود یا وارد کردن آسیب به خود به دلیل کارهای خطرناک یا بی‌ملاحظه.

To injure oneself or cause harm to oneself, often through reckless behavior.

example
معنی(example):

اگر به بازی نزدیک لبه ادامه دهی، ممکن است به خودت آسیب برسانی.

مثال:

If you keep playing near the edge, you might do yourself a mischief.

معنی(example):

او به هشدارها گوش نداد و در نهایت به خود آسیب زد.

مثال:

He didn't listen to the warnings and ended up doing himself a mischief.

معنی فارسی کلمه do oneself a mischief

: معنی do oneself a mischief به فارسی

آسیب زدن به خود یا وارد کردن آسیب به خود به دلیل کارهای خطرناک یا بی‌ملاحظه.