معنی فارسی do with

B1

به کار بردن یا استفاده کردن از چیزی.

To use or deal with something.

example
معنی(example):

با این مبلمان قدیمی چه کاری می‌توانیم بکنیم؟

مثال:

What can we do with this old furniture?

معنی(example):

من با هر چه که در دسترس دارم، کنار می‌آیم.

مثال:

I will do with whatever I have available.

معنی فارسی کلمه do with

: معنی do with به فارسی

به کار بردن یا استفاده کردن از چیزی.