معنی فارسی do,dos,doo,dobs,dobbed,dobby weaves
A1انجام دادن، کار یا عملی را به اتمام رساندن یا به انجام رساندن.
To perform an action or task.
- VERB
example
معنی(example):
من هر عصر تکالیفم را انجام میدهم.
مثال:
I do my homework every evening.
معنی(example):
او در مدرسه خوب عمل میکند.
مثال:
He does well in school.
معنی فارسی کلمه do,dos,doo,dobs,dobbed,dobby weaves
:
انجام دادن، کار یا عملی را به اتمام رساندن یا به انجام رساندن.