معنی فارسی do-nothing
B1هیچ کاری نکردن (do-nothing) به معنای استراحت و عدم انجام فعالیت خاص است، پردازش لحظاتی بیفکری و آرامش.
To not engage in any activity; simply to rest and do nothing productive.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A lazy person.
adjective
معنی(adjective):
(attributive) doing nothing, not taking any action.
example
معنی(example):
گاهی اوقات خوب است که هیچ کاری نکنید و استراحت کنید.
مثال:
Sometimes it's nice to do nothing and relax.
معنی(example):
در پایان هفتهها، من ترجیح میدهم هیچ کاری نکنم و از زمان آزاد خود لذت ببرم.
مثال:
On weekends, I prefer to do nothing and enjoy my free time.
معنی فارسی کلمه do-nothing
:
هیچ کاری نکردن (do-nothing) به معنای استراحت و عدم انجام فعالیت خاص است، پردازش لحظاتی بیفکری و آرامش.