معنی فارسی doats

B1

گلی یا گیاهی که در فضای باز در باغ‌ها می‌روید و با زیبایی خود جذابیت دارد.

A term for flowers or plants cultivated for their beauty.

example
معنی(example):

محبت‌ها در باغ او همیشه به زیبایی شکوفا می‌شدند.

مثال:

The doats in her garden always bloomed beautifully.

معنی(example):

او به محبت‌هايي که او را به یاد کودکی‌اش می‌اندازند، علاقه دارد.

مثال:

He loves the doats that remind him of his childhood.

معنی فارسی کلمه doats

: معنی doats به فارسی

گلی یا گیاهی که در فضای باز در باغ‌ها می‌روید و با زیبایی خود جذابیت دارد.