معنی فارسی doctorless

B2

بدون پزشک، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن هیچ پزشک حرفه‌ای وجود ندارد.

Describing a situation where there is no medical doctor available.

example
معنی(example):

در برخی مناطق روستایی، جوامع اغلب بدون پزشک هستند.

مثال:

In some rural areas, communities are often doctorless.

معنی(example):

خدمات بهداشتی در مناطق بدون پزشک محدود است.

مثال:

Health services are limited in doctorless regions.

معنی فارسی کلمه doctorless

: معنی doctorless به فارسی

بدون پزشک، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن هیچ پزشک حرفه‌ای وجود ندارد.