معنی فارسی doctorization
B2فرایند تبدیل یا تنظیم چیزی به شیوهای که مرتبط با پزشکی یا خدمات درمانی باشد.
The process of professionalizing a field or practice to align with medical standards.
- NOUN
example
معنی(example):
دکترای سیستم سلامت سالها طول کشید تا پیادهسازی شود.
مثال:
The doctorization of the healthcare system took years to implement.
معنی(example):
دکترای به فرایند پزشکی یا بالینی کردن چیزی اشاره دارد.
مثال:
Doctorization refers to the process of making something medical or clinical.
معنی فارسی کلمه doctorization
:
فرایند تبدیل یا تنظیم چیزی به شیوهای که مرتبط با پزشکی یا خدمات درمانی باشد.