معنی فارسی doggonedest
B1عجیبترین، به معنای اشاره به چیزهایی که به شدت غیرمعمول یا شگفتانگیز هستند.
The most dog-like in degree; emphasized unusualness or uniqueness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این عجیبترین چیزی بود که تا به حال دیدم!
مثال:
That was the doggonedest thing I ever saw!
معنی(example):
او همیشه عجیبترین داستانها را برای گفتن داشت.
مثال:
He always had the doggonedest stories to tell.
معنی فارسی کلمه doggonedest
:
عجیبترین، به معنای اشاره به چیزهایی که به شدت غیرمعمول یا شگفتانگیز هستند.