معنی فارسی dogsitting
B1عمل نگهداری از سگها بهطور موقت، معمولاً به عنوان خدمات یا شغل.
The action of taking care of dogs temporarily.
- verb
verb
معنی(verb):
To babysit for (take care of) a dog.
example
معنی(example):
من از سگداری برای دوستانم لذت میبرم وقتی آنها سفر میکنند.
مثال:
I enjoy dogsitting for friends when they travel.
معنی(example):
سگداری میتواند شغلی سرگرمکننده برای amantes animaux باشد.
مثال:
Dogsitting can be a fun job for animal lovers.
معنی فارسی کلمه dogsitting
:
عمل نگهداری از سگها بهطور موقت، معمولاً به عنوان خدمات یا شغل.