معنی فارسی dogsled

B1

سورتمه‌ کشی با سگ، روشی برای حمل و نقل یا مسابقه با سورتمه‌ای که با سگ‌ها کشیده می‌شود.

A sledding sport or activity where teams of dogs pull a sled over snow.

noun
معنی(noun):

A sled, pulled by dogs over ice and snow.

verb
معنی(verb):

To ride on a dogsled

معنی(verb):

To race dogsleds

example
معنی(example):

در تعطیلات زمستانی خود، سوار سورتمه‌ی سگ شدیم.

مثال:

We went on a dogsled ride during our winter vacation.

معنی(example):

مسابقه‌ی سورتمه‌کشی یک ورزش هیجان‌انگیز در آب و هوای سرد است.

مثال:

Dogsled racing is an exciting sport in cold climates.

معنی فارسی کلمه dogsled

: معنی dogsled به فارسی

سورتمه‌ کشی با سگ، روشی برای حمل و نقل یا مسابقه با سورتمه‌ای که با سگ‌ها کشیده می‌شود.