معنی فارسی dogtrotting
B1دویدن با سگ، فعالیتی ورزشی که در آن افراد با سگهای خود میدوند و میتواند به صورت رقابتی برگزار شود.
A sport involving a person running with their dog, often in a competitive setting.
- verb
verb
معنی(verb):
To move at the pace of a dogtrot
example
معنی(example):
رویداد دویدن با سگ برای همه شرکتکنندگان سرگرمکننده بود.
مثال:
The dogtrotting event was fun for everyone involved.
معنی(example):
دویدن با سگ ترکیبی از دویدن با سگها در فرمت رقابتی است.
مثال:
Dogtrotting combines running with dogs in a competitive format.
معنی فارسی کلمه dogtrotting
:
دویدن با سگ، فعالیتی ورزشی که در آن افراد با سگهای خود میدوند و میتواند به صورت رقابتی برگزار شود.