معنی فارسی dohickey
B1داهیکی، اصطلاحی برای اشاره به ابزاری که نامش مشخص نیست یا فراموش شده است.
A term used to refer to a gadget or device whose name is unknown or forgotten.
- NOUN
example
معنی(example):
میتوانی آن داهیکی را که آنجا است به من بدهی؟
مثال:
Can you pass me that dohickey over there?
معنی(example):
او از یک داهیکی برای تعمیر ماشین استفاده کرد.
مثال:
She used a dohickey to fix the machine.
معنی فارسی کلمه dohickey
:
داهیکی، اصطلاحی برای اشاره به ابزاری که نامش مشخص نیست یا فراموش شده است.