معنی فارسی doless

B1

کمتر انجام دادن، تأکید بر کاهش فعالیت‌ها برای آرامش یا تمرکز.

To do less; often used to suggest a reduction in activity for better mental well-being.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت در زمان‌های استرس‌زا کمتر فعالیت کند تا آرامش خود را حفظ کند.

مثال:

He decided to doless during stressful times to maintain his peace.

معنی(example):

کمتر انجام دادن کارها گاهی اوقات می‌تواند به وضوح و تمرکز بیشتری منجر شود.

مثال:

To doless can sometimes lead to greater clarity and focus.

معنی فارسی کلمه doless

: معنی doless به فارسی

کمتر انجام دادن، تأکید بر کاهش فعالیت‌ها برای آرامش یا تمرکز.