معنی فارسی dolled
B1آرایش کردن، زیبایی دادن به ظاهر، معمولاً به خاطر یک مناسبت خاص.
To dress or make oneself more attractive, often for a special occasion.
- VERB
example
معنی(example):
او برای مهمانی خود را آرایش کرد و یک لباس زیبا پوشید.
مثال:
She dolled up for the party, wearing a beautiful dress.
معنی(example):
او برای روز عروسیاش در یک کت و شلوار شیک آرایش کرد.
مثال:
He was dolled up for his wedding day in a sharp suit.
معنی فارسی کلمه dolled
:
آرایش کردن، زیبایی دادن به ظاهر، معمولاً به خاطر یک مناسبت خاص.