معنی فارسی dolling
B1عمل آرایش کردن یا زیبا کردن کردن، بهویژه در زمینه بازی کودکانه.
The act of dressing or applying makeup to enhance attractiveness.
- VERB
example
معنی(example):
او برای رویداد پیشرو در این آخر هفته خود را آماده میکند.
مثال:
She is dolling up for the upcoming event this weekend.
معنی(example):
آرایش کردن غالباً فعالیتی است که دختران هنگام بازی از آن لذت میبرند.
مثال:
Dolling is often an activity girls enjoy while playing.
معنی فارسی کلمه dolling
:
عمل آرایش کردن یا زیبا کردن کردن، بهویژه در زمینه بازی کودکانه.