معنی فارسی domiciliar

B1

عمل ثبت یک محل سکونت رسمی.

To formally establish or register a residence.

example
معنی(example):

آنها باید محل سکونت جدید خود را ثبت کنند.

مثال:

They need to domiciliar their new residence.

معنی(example):

شما باید قبل از دریافت خدمات خاص، محل سکونت خود را ثبت کنید.

مثال:

You must domiciliar before receiving certain services.

معنی فارسی کلمه domiciliar

: معنی domiciliar به فارسی

عمل ثبت یک محل سکونت رسمی.