معنی فارسی domina

B1

رئیس یا صاحب خانه، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا تاریخی.

A female head of household or mistress in certain contexts.

example
معنی(example):

در روم باستان، دومینا قدرت زیادی در خانه‌اش داشت.

مثال:

In ancient Rome, the domina held significant power in her household.

معنی(example):

واژه دومینا می‌تواند به رئیس زن یک خانواده اشاره کند.

مثال:

The term domina can be used to refer to a female head of a household.

معنی فارسی کلمه domina

: معنی domina به فارسی

رئیس یا صاحب خانه، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا تاریخی.